گوگل و ديگر شياطين (قسمت اول)
گوگل و ديگر شياطين (قسمت اول)
در 21 ژانویه 2011 گوگل اعلام كرد، به زودی لری پیج جای اریک اشمیت را که از آگوست 2001 در سمت مدیرعامل گوگل فعالیت ميكرد، خواهد گرفت. اعلامی که سهام گوگل را با کاهشی معنادار مواجه كرد. البته حدس چنین کاهشی نیز چندان پیچیده نبود، زیرا تقریباًَ بيشتر تحلیلگران این حوزه معتقدند، گوگل با حضور پیج در رأس شرکت، غیرقابل پیشبینیتر و عجیبتر از گذشته خواهد شد. چهارم آوریل موضوع جابهجایی به مرحله عمل رسیده و پیج به طور رسمي جایگزین اشمیت شد و اشمیت در سمت رئیس اجرایی هیئت مدیره مشغول به کار شد.
در پرونده اي كه اين مطلب از آن انتخاب شده است دو مقاله تحلیلی درباره این جایگزینی مشاهده خواهید كرد که سعی ميکنند، مزایا و معایب احتمالی این انتصاب را بررسی کنند. همچنین هر دو مطلب تلاش دارند تا به پیشبینی تحولاتی بپردازند که انتظار ميرود در ماههای آینده گوگل را تکانی جدی دهد. پیشبینی آینده گوگل و میزان موفقیت لری پیج به عنوان مدیرعامل کاری بس مشکل است، اما به یاد داشته باشید، پیج در 25 سالگی شرکتی را تأسیس کرد که هم اکنون ارزش سهامش یک سر و گردن از دیگر رقبا بالاتر است. همه شواهد و قرائن حاکی از این است که نمیتوان مردی را که در 38 سالگی ثروتی بيست میلیاردی را در کنار خود ميبیند، دستکم گرفت. باید منتظر روزهای متفاوتی بود...
جلسه هفتگی جدید (مانند اعلام غافلگیرکننده بیستم ژانویه مبنی بر اینکه پیج در ماه آوریل جای اشمیت را خواهد گرفت) نشان از یک تغییر راهبردي مهم در محبوبترین شرکت اینترنتی دنیا دارد. به «گوگل3,0»خوش آمدید. در دوره 1,0 که از سال 1996 تا 2001 به طول انجامید، پیج و برین شرکت را در دانشگاه استنفورد و در گاراژی در منلوپارک کالیفرنیا بهدنیا آوردند، سپس در سال 2001 دوران شکوهمند و فاتحانه« گوگل0/2» را با استخدام اشمیت کلید زدند که یک کهنهکار دنیای فناوری بهشمار میآمد و سابق بر آن مدیرعامل ناول بود. و حالا فاز سوم آغاز میشود که راهبر آن پیج است و قرار است خود را وقف ریشهکن کردن دیوانسالاری و کشف دوباره حرکات پرشر و شور جوانانه کند.
اگرچه گوگل بهتازگی گزارش داده، درآمد سهماهه چهارم شرکت نسبت به سال گذشته 29 درصد افزایش داشته، اما سهام آن طی دوازده ماه گذشته فقط 13,7 درصد افزایش داشتهاست و این علاوهبر ناامیدکردن سرمایهگذاران، رتبه شركت را در شاخص500 Standard & Poor كاهش ميدهد. در حال حاضر، بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا در حال پیشیگرفتن از گوگل است، این شرکت در سال 2010 بیشتر از گوگل و یاهو تبلیغهای تصویری به نمایش درآورد و در امریکا کاربران بیشتری از آن بازدید کردهاند. از طرف دیگر، اپل نیز در حال پیشروی در بازار موبایل است، البته، با محصولات محبوبی تحت یک سیستمعامل اختصاصی که اگر اپل بخواهد، میتواند دروازههاي آن را به روی سرویسهای گوگل ببندد.علاوه بر تمام این موارد، خطرات دیگری هم روی گوگل سایه انداختهاند، یعنی پروندههای ضدانحصاری كه در واشنگتن و اروپا در جریان است، خطر وجود فرصتهای بهتر در شرکتهای دیگر برای مدیران ردهبالای گوگل و جدیترین معضلی که مقابل شرکت قرار دارد: رشد لجامگسیخته و غير سازنده ساختار شرکت؛ ساختاری که بهشکلی غیرمتمرکز و ناهمگون سازمان یافتهاست.
آشفتهبازار ایدههای خلاقانهای که در راهروهای گوگل در جریان است (یک جنگل نامتمرکز از خلاقیت، بنا به گفته یک سرمایهگذار ريسكپذير رده بالا)، زمانی به کارکنان قدرت میداد تا اقدامهایی جسورانه انجام دهند؛ اقدامهایی مانند ایجاد جیمیل. بهجز آندروئید، این فرهنگ موجب بهوجود آمدن مجموعهای از شکستها، مانند گوگل باز (Buzz)، یک کپی از توییتر و گوگل ویو (یک سرویس بیثبات که به کاربران اجازه همکاری متقابل آنلاین را میداد) شدهاست.پیچ به صراحت مدیریت آشفته و بیثبات یا حتی در سطحي بالاتر سه تفنگدار مشهور را بهخاطر این قدمهای اشتباه ملامت نمیکند. اما او اقرار میکند: «مابه جهت سرعت پیشروی بهایی میپردازیم [بابت تصمیمگیری مشترک] و افراد لزوماً نمیدانند برای گرفتن جواب نزد چه کسی بروند.» او در ادامه میگوید، ارتقاي من به سمت مدیرعاملی در حقیقت شفافسازی نقش هر کدام از ما است. به گمانم این کار به سرعت پیشروی ما کمک میکند.»
کارکنان سابق گوگل نیز به نتایج این تصمیم امیدوارند. داگلاس مریل، مدیر ارشد اطلاعات گوگل تا سال 2008 میگوید: «لری بینشی قوی دارد؛ از آن آدمهایی است که به افراد الهام میبخشند که بیشتر کار کنند، بهتر باشند و فراتر روند. او میتواند در بخش مهندسی قدم بزند و با فقط یک یا دو کلمه پروژه را راهنمایی کند یا موجب تغییر جهت در آن شود، سپس صحنه را ترک کند و توسعهدهندگان از این راهبری احساس خوبی پیدا کنند.»
با وجود این، ناظران همچنین اذعان دارند، پیج به طور ذاتي یک مدیرعامل نیست. او فردی درونگرا است که از سخنرانی و نشستهای عمومی دوری میجوید و از داشتن یک برنامه روزانه سختگیرانه تنفر دارد. لري مرد خط مقدم جبهه نیست و همین جا است که نمایندگان حاضر در جلسههای هفتگی Execute وارد صحنه میشوند. آنها بهشکل فزایندهای به سفیران گوگل در دنیا تبدیل میشوند. طبق گفته پیج، یکی از اهداف او این است که به سیاق رهبری قاطعانه که در گروههای محصولها وجود داشته دست یابد، این سیاق را در سراسر شرکت منتشر کند و آن را روی تصمیمهای عمده و اصلی تثبیت کند. او میگوید: «ما از افراد پرشماری که با خودمختاری بیشتر و اختیارات تصمیمگیری مشخص عمل کردهاند، الهام گرفتهایم.» برای درک موقعیت مدیرانی که در صحنه غول فناوری ظاهر میشوند، اعضای بلومبرگ بیزنسویک زماني را با شش تن از مدیران اصلی محصولات گوگل گذراندند، از یکی از سران واحد فناوریهای تبليغاتي گرفته تا سرپرست تيم سیستمعامل جدید کروم و یکی از امپراتورهای جستوجو در گوگل. البته این نمایندگان همه استعدادهای ردهبالای گوگل را شامل نمیشوند، اما آنها گوش شنوای لری پیج را دارند و از جهاتی آینده شرکت را بازنمایی میکنند. مدیران ردهبالا (که برخی از آنها از ابتدا با گوگل بودهاند) روشن ساختهاند که همچنان در شرکت باور دارند. چنانکه آنها میگویند، گوگل میتواند حتی در بازارهایی که استعداد کمی از خود نشان داده نیز کامیابی پیدا کند. آنها در کنار هم با اختیارات خود سعی دارند، کمک کنند که شرکت سریعتر و مؤثرتر پیش رود و از اینکه گوگل نیز به یک شرکت مقتدر دیگر تبدیل شود که لباس خلاقانه خود را از شرکتهای نوپا دزدیدهاست، جلوگیری کنند.
ژنرال خط مقدم
از اینجا میتوان دریافت که از زمان آغاز بهکار گاندوترا در گوگل در سال 2007 تاکنون چه تغییرهایی به وقوع پیوستهاند. او زمانی از مایکروسافت خارج شد که این شرکت بزرگترین رقیب گوگلیها بهشمار میرفت. او در دهه 1990 و اوایل دهه 2000 «واعظ ارشد» یاChief Evangelist خوانده میشد و زمانی که به گروه سازندگان نرمافزار رسید، آشیش گوپتا، مدیر بازاریابی سابق مایکروسافت، او را «چیزی در حد یک افسانه» خواند و این لقب زمانی به او اهدا شد که به گروه در زمینههایی از این قبیل کمک کرد: توسعه برنامههایی برای کامپیوترهایی که از ویندوز استفاده میکردند و محصولی که .Net نام داشت و در حقیقت، فریمورک نوپای سرویسهای کلاود شرکت بود. منبع الهام او براي فرار از مايكروسافت دخترش بودهاست. سال 2005 بود؛ در یک گفتوگوی بهظاهر معمولی بین او و دخترش در حین ناهار خوردن، سؤالی به ذهن گاندوترا میرسد. اینجا بود که دخترش به او میگوید: «چرا آن را “گوگل” نمیکنی؟» گاندوترا آن لحظه را چنین بهیاد میآورد: «لحظهای معنیدار بود. دوست داشتم بادی به پشتم بخورد.» این گونه بود که او کار جدیدش را آغاز کرد و آنطور که همکارانش میگویند، مانند توفانی که شلاقزنان خیابانهای شهرهاي غربي را در مينوردد به جلسههاي گوگلپلکس گرما ميبخشید و همواره سؤالات برانگیزاننده مطرح میکرد. مانند «درآمدهای گوگل در سال گذشته چه میزان بوده؟» و بیشتر کارکنان سرنخی نداشتند. البته، حتی همگروهیها و حامیان او نیز اذعان دارند که روابط اولیه کمی بیثبات بودهاست. مت ودل، رئیس گروه گاندوترا میگوید: «گوگل و ویک [در ابتدا] باید یکدیگر را درک میکردند و با هم کنار میآمدند.»
اشمیت و بنیانگذاران خیلی زود گاندوترا را سرپرست تلاشهای گوگل برای ساخت برنامه برای تجهیزات همراه کردند. تحت نظارت او گوگل به یک موتور جستوجوی موبایل بسیار سریعتر، گوگل مپس کاراتر و Google Goggles دست یافت که به دارندگان دوربین اجازه میدهد با نشانه رفتن دوربین روی نقاط اطراف درباره آن نقاط اطلاعات دریافت کنند. او همچنین پیشقراول معاملهها با توسعهدهندگان نرمافزار و مسابقه با مایکروسافت و اپل در زمینه ترغیب برنامهنویسان جهت نوشتن برای خدمات کلاود گوگل و پلتفرم آندروئید شد.بهطور معمول، این نوع تبلیغ و ترغیب در دره سیلیکون موجب حملههایی در عرصه رقابت میشود. با وجود اینکه این سبک و سیاق گوگل نیست، گاندوترا در این زمینه هم میدان را خالی نمیکند. او در نطقی در یکی از جلسههای گوگل برای توسعهدهندگان در سال گذشته گفت: «ایجاد احساس گریزناپذیری یک هنر است.» او حتی تا نشانه رفتن شخص استیو جابز پیش رفت و اظهار داشت: «آیندهای خشک و یکدست که در آن یک مرد، یک شرکت و یک دستگاه تنها انتخاب ما خواهد بود... این آیندهای است که ما خواهان آن نیستیم.»
گاندوترا در پشت صحنه نیز با اپل دست و پنجه نرم میکند. با تبدیل شدن آندروئید به یک تهدید برای اپل در سال 2008، اپل شروع به مقاومت در برابر درخواست گوگل برای دادههای مکانی باارزشی کرد که نشان میداد هر دارنده آیفون در چه مکانهایی از گوگل مپس استفاده کردهاست. مذاکرههای او با مدیر ارشد بازاریابی اپل، فیل شیلر تا آنجا بالا گرفت که طبق گفتههای دو تن از کارکنانی که در جریان این رویداد بودند، اشمیت و استیو جابز مجبور شدند برای آرام کردن قضیه مداخله کنند (اپل کمی قبلتر اعلام کرده، که سیستم نظارت بر مکان خود را توسعه دادهاست. گاندوترا و شیلر هر دو از ارائه توضیح درباره این رویداد خودداری کردند).
گاندوترا در ماه اکتبر فرماندهی مشترک یک گروه ضربت را بهعهده گرفت که اضافهکردن عناصر اجتماعی به مجموعه خدمات گوگل را در برنامه خود دارند. شرکت امید دارد این حرکت در پیکار با بزرگترین شبکه اجتماعی کمککننده و جبرانی بر حملههای ناقص و ناموفق در زمینه شبکههای اجتماعی باشد؛ حملههایی مانند Buzz و OpenSocial که تلاشهاي شکستخوردهای بودند در سال 2007 برای اتحاد همه رسانههای اجتماعی بهجز حکمران اصلی این حوزه. گاندوترا به همراه بردلی هورُویتز (یکی از مدیران سابق یاهو) سرپرستی این تلاش را در یک دفتر مشترک در «ساختمان 2000» مقر گوگل بهعهده دارند.
گاندوترا درباره قدمهای ابتدایی پروژه هیچ اظهارنظری نمیکند. اما دو منبع آشنا با پروژه که بهدلیل سری بودن آن نمیخواهند نامشان فاش شود، تأیید کردهاند كه آن پروژه بهطور موقت Google +1 خوانده میشود و طوری طراحی شده که دادههای ارتباطی بین کاربران را از سرویسهای فعلی مانند جیمیل یا سرویس بهاشتراکگذاری ویدیو گردآوری کند. سپس گوگل به کاربران اجازه میدهد، با استفاده از آن ارتباطها، دادهها را بهاشتراک بگذارند در حالی که از اطلاعات برای اجتماعیتر ساختن محصولات دیگر استفاده میکنند.
ممکن است نتایج جستوجو به سمتی کشیده شود که دوستان شما مفید یافتهاند. بهعنوان مثال، ممکن است یک پرسوجو در گوگلمپس درباره رستورانهای ایتالیایی مواردی را در بر داشته باشد که توسط دوست شما بررسی شده و امتیاز مثبت گرفتهاند.گاندوترا از اظهار نظر دراین باره سر باز زد، اما پیج اشاره میکند که شبکه اجتماعی گوگل امکانات پالودهتر و کاراتری برای محافظت از حریم خصوصی کاربران ارائه خواهد داد. او میگوید: «امروزه، مجادلههای بیشماری حول و حوش قضیه [شبکههای اجتماعی] مشاهده میکنید، که محوریت اغلب آنها نگرانی کاربران است: آیا داراییام را با افراد مناسبی به اشتراک میگذارم یا خیر؟ من گمان میکنم راه بسیار بسیار طولانیای تا رسیدن به آنچه مردم واقعاً نیاز دارند، باقی ماندهاست.»
مبتکر
از وقتی گوگل واحد نوپای هشتنفره آندروئید را راهاندازی کرده، روبین بیشترین انرژی کارآفرینانه و تجاری خود را در گوگلپلکس بهکار بردهاست. پلتفرم آندروئید او بازیگری را که برخی میگویند بیشترین سرعت را در همهگیر شدن در تاریخ فناوری بهثبت رسانده [آیفون] به زیر کشید و از هیچ به پيشتاز بازار اسمارتفون با 26 درصد سهم رسید (آمار بر اساس مؤسسه تحقیقاتی ComScore است)،آن هم در مقابل آیفون که 25 درصد سهم دارد (سابق بر این بلکبری با 33 درصد سهم در مقام نخست قرار داشت، اما اکنون در حال سقوط است). موفقیت آندروئید از روبین در گوگل یک الگو ساخت که چگونه یک مدیر میتواند واحد را بهصورت خودمختار هدایت کند. پیج میگوید: «ما بیش از این به موارد مشابه نیاز داریم.» از آنجا که مأموریت روبین در ایجاد یک سیستمعامل موبایل از اهداف دیگر گوگل متمایز بود، فضا و امکانات متفاوتی در مدیریت واحدش به او دادهشد. او میتواند گروه خودش را استخدام کند و حتی فضای اطراف ساختمان دفتر خود را کنترل کند که او از عناصر دسر (مانند کیک خامهای و کاپکیک) استفاده کرد که نام نسخههای آندروئید نیز از آنها ناشی میشود. روبین میگوید: «گوگل در بخشیدن خودمختاری به ما عملکرد بسیار خوبی داشت. ما میتوانیم بسیار بسیار سریع حرکت کنیم.»
روبین سهم خود را از چالشها دارد. بهترین شریک تجاري او در ایالاتمتحده، یعنی Verizon Wireless در دهم فوریه با اپل وارد معامله شد و از آن زمان فروش آیفون را آغاز کردهاست. این موضوع میتواند سرعت فروش تلفنهای آندروئید در امریکا را کاهش دهد. البته، روبین ترجیح میدهد روی موفقیت در تمام دنیا، مثلاً در کشورهایی مانند ژاپن تأکید داشتهباشد. او میگوید: «گمان نمیکنم هیچ کریر مشخصی در یک منطقه خاص تأثیر بزرگی بر ما داشته باشد.»
روبین دامنه حضور خود در گوگل را گسترش میدهد. آندروئید به جوجه نورسته شرکت، یعنی Google TV (که بازخوردهای منفیای نیز داشتهاست)، پر و بال میدهد.یک نسخه جدید آندروئید با نام Honeycomb روی تبلتهای ساخت موتورولا و دیگران اجرا میشود که قرار است با آیپد رقابت کنند. او همچنین راهبری موسیقی دیجیتال را نیز بهعهده گرفتهاست. تلاشهای شرکت در این حوزه برای مدتها تحتتأثیر همپوشانی با واحدهای دیگری همچون جستوجو و ذخیرهسازی آنلاین بودهاست. طبق اظهارات یکی از مدیران سابق، روبین احساس میکرد، برای رقابت با آیفون به امکانات بیشتری در زمینه موسیقی نياز دارد و سال گذشته این بخش را از آن خود کرد و هماکنون با همکاری زهاوا الِوین، وکیل سابق بخش به اشتراکگذاری ویدیو، براي بهدست آوردن مجوز از چهار شركت اصلی صنعت موسیقی کار میکند. البته همانطور كه چندي قبل (كنفرانس Google IO) اعلام شد، گروه روبین سرویسی را توسعه دادهاند که به کاربران اجازه میدهد، مجموعه موسیقیهای خود را روی سرورهای گوگل آپلود کنند و تجهیزات همراه خود را همسانسازی (Sync) کنند. اما در خلال معرفي اين سرويس مشخص شد كه با شرکتهای موسيقی هیچ قراردادی امضاء نشدهاست. اگرچه چنانکه یکی از آنها میگوید، حالا که راهبری تلاش گوگل در زمینه موسیقی بهعهده روبین است، اعتبار بیشتری دارد.
کهنهسربازان
کمانگر بهتازگی در گسترش فهرست اقلام یوتوب تغییر دیدگاه داده است. بهجای بهدست آوردن برنامههای حرفهای از تلویزیون کابلی و پخش مستقیم آنها (که چندان خوب پیش نرفت)، او بهدنبال محتوای کیفیتبالای تولیدی توسط مبتديها است1. او میگوید: «ما فکر میکنیم که تلاش برای رقابت با تلویزیون در پخش محتوای یکسانی که مردم از قبل برای آن حق اشتراک پرداخت کردهاند، چندان منطقی نیست. ما میخواهیم پلتفرمی برای مجموعه بعدی کانالها باشیم.» سابقه کاری وُیچیسکی آینه سابقه همقطارش است. او یک فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد با یک MBA از UCLA است که در حقیقت، خالق ابتدایی AdSense بودهاست؛ شریکی برای AdWords که در زمینه یافتن مشتری برای تبلیغهای جستوجوی گوگل در سراسر وب فعال است. او همچنین از نزدیکان مؤسسان نیز بهشمار میآید (برین با خواهر او ازدواج کردهاست) و در روند خرید شرکت تبلیغاتی Double Click به مبلغ 1/3 میلیارد دلار در سال 2007 و شرکت تبلغات موبایل AdMob به مبلغ 750 میلیون دلار در سال 2009 کمککننده بودهاست.
اکنون او به همراه گروهش حرکتهای بعدی گوگل را در حوزه تبلیغات طراحی میکنند. او در حال توسعه ابزارهایی است که کسبوکار آنلاین و آفلاین را ادغام میکنند، مانند سرویس جدیدی که به کاربران اجازه میدهد، موجودی انبار فروشگاههای محلی را جستوجو کنند. شرکتی که سایتی در زمینه ارائه خدمات خرید و فروش در سطح مشتری نهایی فعال دارد ذهن وُیچیسکی اکنون مشغول تهدیدی است که از طرف شرکت Groupon جلوی شرکت قدم علم کرده، و گوگل اواخر سال گذشته سعی کرد آن را بهمبلغ شش میلیارد دلار صاحب شود، اما موفق نشد. او اکنون در این راستا با گروه محلی و کسبوکار الکترونیک گوگل روی توسعه سرویسهای تبلیغاتی برای کسبوکارهای محلی کار میکند. مانند بسیاری از همکارانش او نیز به راههایی میاندیشد که سرویسهای تبلیغاتی گوگل اجتماعیتر شوند. او میگوید: «هر آنچه با جستوجو انجام میدهیم، باید با تبلیغات هم انجام دهیم.»
وفادار
پیکای اهل تامیلنادوی هندوستان و فارغالتحصیل استنفورد است. او در سال 2004 از یک شرکت سازنده تجهیزات نیمهرسانا با نام Applied Materials جدا شد و به گوگل پیوست. کار نخست او توسعه یک نوارابزار مرورگر بود که جستوجوگر گوگل را به نوار بالای اینترنتاکسپلورر و فایرفاکس اضافه کرد و باعث تولد پروژههای بلندپروازانهتر از این شد. از آنجا که نوارابزار تعداد و تکرار جستوجوها را افزایش داد، پیکای و بنیانگذاران شرکت تصمیم گرفتند، مرورگر خود را که ابزار جستوجو را در دل خود دارد، توسعه دهند. نتیجه مرورگر کروم شد که مبتنی بر کدهای اپنسورس است و در سال 2008 عرضه شد و اکنون ده درصد از کاربران اینترنت در سراسر دنیا از آن استفاده میکنند (براساس آمار شرکت Net Applications). موفقیت کروم، گوگل را متقاعد ساخت از این نیز فراتر رود. پیکای اکنون مسئول توسعه یک سیستمعامل با همین نام نیز محسوب میشود. سیستمعاملی که به نسل جدیدی از کامپیوترهای ارزانقیمت و بسیار کممصرف اجازه میدهد بدون درنگ بالا آیند. همه این کامپیوترها به اینترنت متصل خواهند بود. گروه پیکای در ماه دسامبر نخستین ثمره این پروژه را رونمایی کردند؛ یک لپتاپ معمولی با نام CR-48. دستگاه CR-48 بهطور عمده بازخوردهای منفی دریافت کرد؛ از طرف منتقدانی که اغلب به کامپیوترهای شیک و پرامکانات خو گرفتهبودند. از جهاتی میتوان گفت، Chrome OS نشاندهنده بحران هویت گوگل است و ناتوانی تصمیمگیران ردهبالای شرکت در زمینه اولویتبندی کارآمد منابع و متوقف ساختن پروژههای اضافی. در نهایت، گوگل همین حالا یک سیستمعامل موفق در چنته دارد (آندروئید) و این دو پروژه با هم جور در نمیآیند. پلتفرم اندی روبین به برنامههایی نیاز دارد که از حافظه محلی یک دستگاه دانلود و نصب شوند. در مقابل، کروم برنامههایی را اجرا میکند که در کلاود مینشینند و از استاندارد جدید وب يعني HTML5 استفاده میکنند. چنانکه دنی سولیوان، دبیر بلاگ Search Engine Land میگوید: «روبین و پیکای هر دو پروژههای بزرگی دارند که هر كدام در بخشهايي پيشرو هستند و رشد ميكنند، زیرا گوگل برای استعدادهای خود ارزش قائل است. در این نقطه، بهعنوان ناظر گیج میشوید که چرا آنها هنوز کروم را نگه داشتهاند؟» پیکای چنین تعارضی را نمیبیند و عقیده دارد که او برای تناسب یافتن با خرد جمعی برنامه نمیسازد. او میگوید: «برخی چیزها بلافاصله راه خروج را برای شما فراهم میکنند زیرا کاری را انجام میدهید که با موضوع روز بازار تطابق دارد. من میخواهم اطمینان یابم، چیزی میسازیم که مردم در آینده آن را مفید خواهند یافت.» در حالی که تبلتها و دستگاههای Set-Top Box که در آینده قرار است عرضه شوند، همه از آندروئید استفاده میکنند [مواردي که به گوگل مربوط میشود]، پیکای همچنان حاضر نیست میدان را خالی کند. او میگوید: «ما لایهای از نرمافزار را میسازیم که روی هر نوع سختافزاری که در طول زمان عرضه میشود کار میکند.» این موضوع میتواند تأیید کند که روبین و پیکای رقیب مستقیم یکدیگر هستند. با وجود اینکه هر دو با دو دیدگاه کاملاً متفاوت با یک مشکل یکسان روبهرو میشوند، اما طبق گفته پیکای «احترام متقابل عمیقی» برای یکدیگر قائل هستند. او میگوید: «گمان نمیکنم کسی بتواند خارج از گوگل [در شرکت دیگری] چنین کاری انجام دهد.»
ارباب موتورخانه
موتور جستوجو نیز همانند بسیاری از بخشهای دیگر گوگل به تازگي تحت حمله بودهاست. کارشناسان بازار و برخی بلاگرهای حوزه فناوری اظهار داشتهاند، بهتازگی دیده شده این موتور جستوجو نتایجی حاوی سایتهای بیمحتوا برمیگرداند، مواردی مانند محتوای بیارزشی که بهصورت ماشینی تولید شده یا صفحات پرسش و پاسخی که کاربران ایجاد کردهاند. مارکو آرمنت کارآفرین، در یکی از پرخوانندهترین پستهای اخير خود در بلاگش مينويسد: «اکنون جستوجو با گوگل همانند پرسیدن یک سؤال از فروشندگان گرسنه، مضطرب و بیثابت در میانه یک بازار شام پرجمعیت است که همه آنها نیز ادعا میکنند پاسخ را در آستین دارند.» در حالیکه این احساس از نظر سینگال مورد مباحثه است، گوگل بهتازگی بهدنبال پیگیري شکایات است. مت کاتس که از دفتر مشترکی با سینگال استفاده میکند، در یک پست بلاگ در 21 ژانویه وعده داد، شرکتهایی که صفحههایی با محتوای بیکیفیت تولید میکنند و از ترفندهایی برای گول زدن فناوری گوگل استفاده میکنند تا آشکارا در نتايج جستوجو ظاهر شوند، متنبه خواهند شد. زمانی که نشريه نیویورک تایمز در ماه دسامبر از یک فروشنده عینک کلاهبردار خبر داد که در جستوجوهای گوگل رده بالایی داشت، سینگال گروهی تشکیل داد که در عرض سه روز تکنیک Signals را عرضه کردند، یعنی نشانههایی که میتوانند در قائل شدن تمایز بین فروشندگان و تاجران متقلب و درستكار کمککننده باشند. طبق گفته او اکنون چنین فروشندگانی بهشکل سنگینی متنبه شدهاند و در نتایج جستوجو تقریباً دیده نمیشوند.
اگر در سراسر شرکت یک فراخوان گسترده مبنی بر یکپارچهسازی ویژگیهای اجتماعي وجود داشتهباشد، سینگال هنوز آن را نشنیدهاست. او هنوز مشکوک است که آیا دادههای اجتماعی میتوانند بهطرز قابل توجهی روی کیفیت جستوجوها تأثیر مثبت بگذارند یا خیر. برای بحث روی این موضوع او مثال میزند که اگر کسی در جستوجوی یک ماشین ظرفشویی جدید باشد، پیشنهادهای دوست آن شخص میتواند مفید باشد، اما توصیههای متمرکز یک متخصص امر در میان نتایج جستوجو بسیار باارزشتر خواهد بود. او اشاره میکند، هماکنون محتوای موجود در سرویسهای خبررسانی جمعی یکپارچه شدهاند و دادههای شبکههای اجتماعی نیز بهآسانی در اختیار است. اما آیا بهطور مشخص محتوا و متن موجود در رسانههای اجتماعی میتواند جستوجو را مرتبطتر سازد؟ او در پاسخ میگوید: «شاید، شاید هم نه. [رسانه] اجتماعی فقط یک سیگنال است. یک سیگنال کوچک.»
اینکه رسانه اجتماعی چگونه دنیای گوگل را تغییر میدهد یا تأثیری در این دنیا نمیگذارد، موضوع جلسههای هفتگی Execute در گوگل است و این موضوع به بار بزرگترین چالش لری پیج بهعنوان مدیرعامل جدید گوگل اضافه میکند. پیج برای مدیران قدرتمندی که خصلتهای خاص خود را دارند، دامنه خود را میشناسند و برنامه پرتکاپوی خود را دارند، ارزش قائل است. تمام این ستارههای در حال طلوع باید با هم کار کنند. گروه موبایل باید با گروههای نوپای کسبوکار الکترونیک و محلی همکاری کند. دیدگاه نرمافزارمحور آندروئیدی روبین به آینده باید بتواند در کنار تلاش پیکای برای Chrome OS بسیار باز و تحتوب قرار بگیرد و واحد جستوجوی سینگال باید علاقهمندیهای مشترک خود را با ویک گاندوترا و فرماندهان جدید اجتماعی پیدا کند. آیا آنها میتوانند همزمان با تأمین نیاز لری پیج در زمینه سرعت، طرحهای خود را نیز با یکدیگر یکپارچه کنند؟ در بعضی نقاط، شاید پیج مجبور شود از برخی بحثهای فلسفی بگذرد، محدودیتهايي را برای فضای باز خورههای کامپیوتر تعیین کند و تصمیمهای سختی بگیرد. این کار خیلی «گوگلی» نیست، اما چالش اصلی گوگل 3,0 محسوب ميشود.
پينوشتها:
1- لازم بهذکر است که چنین دیدگاهی در کره جنوبی تجربه شده و استقبال بسیار زیادی از آن شدهاست. در این کشور بهتازگی صدها کانال تلویزیونی IPTV تأسیس شده که بهطور عمده به پخش محتوای کیفیتبالای تولیدشده توسط برنامهسازان مبتدي و مردم عادی میپردازند.
هر دوشنبه عصر، بیش از یک دو جین از مدیران ردهبالای گوگل در اتاق مدیران گوگلپلکس در ماونتینویوی کالیفرنیا گرد هم میآیند. این جلسه هفتگی که به Execute مشهور است، تابستان گذشته با یک مأموریت مشخص برگزار شد: گرد آوردن فرماندهان تقریباً مستقل گروههای پراکندهشده محصولهای مختلف گوگل در یک اتاق و هماهنگسازی اسلوبهای ناهمخوان آنها. یکی از دو بنیانگذار گوگل، سرگئی برین اداره جلسه را بر عهده دارد؛ در کنار مدیرعامل جدید شرکت لری پیج و مدیرعامل سابق اریک اشمیت. هدف ناگفته، نجات غول جستوجو از خشک شدن و انعطافناپذیر شدن شرکت است که میتواند سرنوشت شرکتهای بزرگ باشد و آنها را فلج کند. کار آسانی نیست، زیرا گوگل تودهای از عناصر متمایز و گاه متضاد است. مجموعهای از بخشهایی که گاهي با نیتها و نتایج متفاوت کار میکنند. از جمله فرماندهان حاضر در جلسه میتوان از این افراد نام برد: اندی روبین که سرپرست سیستمعامل آندروئید برای تلفنهاي همراه است؛ سالار کمانگر که سرپرست سایت بهاشتراکگذاری ویدیوی شرکت است و ویک گاندوترا که در رأس پروژه سری گوگل برای نبرد با مشهورترین شبکه اجتماعی جهان جای دارد. پیج کمی قبل از یک جلسه Execute در اواخر ژانویه، در یک گفتوگوی تلفنی با بلومبرگ بیزنسویک میگوید: «لازم بود مدیران محصولهای مختلف را دور هم جمع کنیم تا درباره نقاط یکپارچگی بحث کنیم. هر بار که ابعاد شرکت را گسترش میدهیم، لازم است روند کارها را طوری ادامه دهیم که اطمینان یابیم سرعت، ضربآهنگ و اشتیاق ما حفظ شدهاست.»
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}